یوسف بن عمر ثقفییوسف بن عمر ثقفی، حاکم یمن و فرمانروای عراق در اواخر عصر اموی است. فهرست مندرجات۱.۱ - نسب ۱.۲ - تاریخ تولد و زادگاه ۲ - خشم خلیفه اموی بر خاندان ثقفی ۳ - فرمانروایی یوسف بن عمر بر سه ولایت ۴ - حوادث عصر فرمانروایی ثقفی بر سه ولایت ۴.۱ - سرکوب قیام عباد رعینی ۴.۲ - وفات وهب بن منبه بر اثر خشونت ۴.۳ - عزل خالد بن عبدالله قسری ۵ - انتصاب یوسف بن عمر به فرمانروایی عراق ۶ - حوادث سیاسی عصر حکومت ثقفی در عراق ۶.۱ - دستگیری خالد بن عبدالله ۶.۲ - زندانی و شکنجه کردن شیعیان ۶.۳ - قیام زید بن علی ۶.۴ - قتل خالد بن عبدالله قسری ۶.۵ - تعیین والیان نواحی مختلف ۶.۶ - سختگیری ثقفی بر کارگزاران ۷ - خصوصیات منفی ثقفی از دیدگاه مورخان ۸ - ویژگیهای مثبت ثقفی از دیدگاه مورخان ۹ - ستایش یوسف بن عمر ثقفی توسط شاعران ۱۰ - ابقای ثقفی بر حکومت عراق ۱۱ - قصد ولید بن یزید مبنی بر عزل ثقفی ۱۲ - عاقبت یوسف بن عمر ثقفی ۱۳ - منابع جهت مطالعه ۱۴ - پانویس ۱۵ - منبع ۱ - مشخصات یوسف بن عمر۱.۱ - نسبنسب او را به سعد بن عوف بن ثقیف مُضَری رسانده اند. [۱]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۵.
[۲]
ابن حزم، جمهرة انساب العرب ص۲۶۷ـ۲۶۸.
[۳]
ر.ک: ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۱.
۱.۲ - تاریخ تولد و زادگاهاز تاریخ تولد و زادگاه وی اطلاعی در دست نیست. از گفته خلیفه بن خیاط [۴]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۵۶.
می توان نتیجه گرفت که وی در دهه شصت قرن اول هجری، احتمالا میان سالهای ۶۰ تا ۶۵، به دنیا آمده است. با توجه به اینکه خاستگاه و اقامتگاه قبیله نامدار ثقیف از دیرباز شهر طائف بوده است و پدر و نیای یوسف بن عمر در این شهر می زیسته اند، [۵]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال ص۳۴۴.
[۶]
تاریخ ج۷، ص۲۵۴.
می توان احتمال داد که یوسف بن عمر نیز در طائف به دنیا آمده باشد.۲ - خشم خلیفه اموی بر خاندان ثقفیدر سال ۹۶، خلیفه اموی، سلیمان بن عبدالملک، به یوسف بن عمر و دیگر افراد خاندان ثقفی خشم گرفت و به دستور وی، آنان را برای گرفتن اموالشان بشدت شکنجه کردند. عبدالملک بن مُهَلَّب بن ابی صُفره، یوسف بن عمر ثقفی را شکنجه کرد و بر اثر آن ثقفی یک چشم خود را از دست داد [۷]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۲۳۰ـ۲۳۱.
[۸]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۲۹۴.
[۹]
ر.ک: ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۱.
[۱۰]
ر.ک: ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۷.
اما توانست بگریزد. [۱۱]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۲۴۷ـ۲۴۸.
[۱۲]
ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق ج۷۴.
۳ - فرمانروایی یوسف بن عمر بر سه ولایتاو در ۲۷ رمضان ۱۰۶ و به فرمان هشام بن عبدالملک، خلیفه اموی، فرمانروای سه ولایت صنعاء، جَنَد و حَضْرَموت (سراسر یمن ) شد و در صنعاء مستقر گردید و تا سال ۱۲۰ در این سمت باقی ماند. [۱۳]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۳۴.
[۱۴]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ج۷۴، ص۲۴۸.
[۱۵]
عبدالباقی بن عبدالمجید یمانی، بهجة الزّمن فی تاریخ الیمن ص۲۶.
[۱۶]
محمد یحیی حداد، التاریخ العام للیمن ج۲، ص۵۴.
احمد بن عبدالله رازی [۱۷]
احمدبن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء ص۱۳۷.
[۱۸]
احمدبن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء ص۱۳۸.
[۱۹]
احمدبن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء ص۳۶۱.
سال آغاز حکومت یوسف بن عمر را ۱۰۴ ذکر کرده است.۴ - حوادث عصر فرمانروایی ثقفی بر سه ولایت۴.۱ - سرکوب قیام عباد رعینیدر سال ۱۰۷، ثقفی قیام عبّاد رُعَیْنی را، که بر ضد دولت اموی بود، بشدت سرکوب کرد و او و سیصد تن از یارانش را به قتل رساند. [۲۰]
طبری، تاریخ ج۷، ص۴۰.
[۲۱]
ر.ک: محمد یحیی حداد، تاریخ الیمن السیاسی ج۱، ص۱۷۸.
[۲۲]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۴۹۵، که خروج عباد را به جای یمن در ری، در ۱۰۸ نوشته است.
۴.۲ - وفات وهب بن منبه بر اثر خشونتوَهْب بن مُنَبِّه، از تابعین و راویان مشهور یمنی، بر اثر اعمال زور و خشونت ثقفی، در سال ۱۱۴ در صنعاء وفات یافت. [۲۳]
یاقوت حموی، معجم الادباء ج۱۹، ص۲۵۹ـ۲۶۰.
[۲۴]
ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، حوادث و وفیات ۱۲۱ـ۱۴۰ه، ص۳۱۵.
۴.۳ - عزل خالد بن عبدالله قسریدر جمادی الاولی ۱۲۰، هشام بن عبدالملک تصمیم گرفت خالدبن عبداللّه قَسْری (حاکم قدرتمند عراق و خراسان) را عزل کند (برای دلایل آن رجوع کنید به پانویسهای [۲۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۰ـ ۴۴۵.
[۲۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۸.
[۲۷]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۱۹.
[۲۸]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۴۳.
[۲۹]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۵۶.
[۳۰]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۴۷ـ۱۴۹.
[۳۱]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۴.
[۳۲]
ابن خلّکان، ج۲، ص۲۲۹.
[۳۳]
ابن خلدون، ج۳، ص۱۲۰.
[۳۴]
عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ه، ص۱۲۰ـ۱۲۷.
). در آن زمان فرستادهی یوسف بن عمر ثقفی نزد وی بود و خلیفه فرمان حکومت عراق را برای ثقفی با نامهی کوچکی همراه با نامهی رسمی دولت، بدون اطلاع دیگران، با همان فرستاده برای او فرستاد. [۳۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۲.
[۳۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۶.
[۳۷]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۳.
[۳۸]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۴۷.
[۳۹]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۱ـ۱۰۳.
[۴۰]
کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ه، ص۱۲۹ـ۱۳۱.
با وجود پنهان کاریهای هشام، بشیر بن ابی طلحه (جانشین دبیر رسایل هشام ) که مردی هوشمند و دانا بود، به اقدام محرمانه او پی برد و کارگزاران عراق را از تصمیم خلیفه مبنی بر عزل خالد بن عبداللّه آگاه ساخت. [۴۱]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۲.
[۴۲]
کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ه، ص۱۲۹.
۵ - انتصاب یوسف بن عمر به فرمانروایی عراقخلیفه در نامه اش به یوسف بن عمر او را فرمانروای جدید عراق و خراسان کرد و به وی دستور داد هر چه سریع تر همراه با سی تن راهی کوفه شود و کسی را از مقصدش آگاه نکند. [۴۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۲.
[۴۴]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۴۷.
[۴۵]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۳.
هنگامی که ثقفی نامه خلیفه را دریافت کرد، به بهانه ادای عمره، صنعاء را ترک کرد و فرزندش صلت بن یوسف را در یمن به جای خویش گمارد. [۴۶]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۰.
[۴۷]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط قسم۲، ص۵۳۴.
[۴۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۶.
وی طبق دستور خلیفه، مخفیانه و با سرعت همراه با هفت تن هفده روزه خود را به عراق رساند و در جمادی الاخر ۱۲۰، به حومه کوفه، و بنا به روایتی به نجف، رسید. [۴۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۲.
[۵۰]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۳.
[۵۱]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۴۷-۱۵۰.
[۵۲]
ابن قاسم، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی قسم ۱، ص۱۲۰ـ۱۲۱.
در آغاز به محله ثقفیان در کوفه رفت و بعد به کمک آنان و سایر مُضَریان وارد مسجد کوفه شد و به عنوان فرمانروای جدید عراق، نماز صبح خواند. [۵۳]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۲-۴۴۳.
[۵۴]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۷.
[۵۵]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۳.
[۵۶]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۴۷-۱۴۸.
۶ - حوادث سیاسی عصر حکومت ثقفی در عراق۶.۱ - دستگیری خالد بن عبداللهاو در نخستین خطبه خود مردم عراق را تهدید کرد و به دستور هشام بن عبدالملک، به دستگیری و شکنجه کردن خالدبن عبداللّه قسری (حاکم پیشین ) و کارگزارانش، که بالغ بر ۳۵۰ تن بودند، پرداخت. [۵۷]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۳.
[۵۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۷-۴۵۵.
[۵۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۵.
[۶۰]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۳.
[۶۱]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۱.
وی طارق، کارگزار خالد در کوفه، را دستگیر کرد و او را پانصد تازیانه زد تا اینکه زیر شکنجه مرد. [۶۲]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۰-۱۵۱.
یوسف بن عمر بسیاری از عاملان سابق عراق را دستگیر و برای گرفتن مال بیشتر، آنها را بشدت شکنجه کرد تا حدی که جمع زیادی از آنان، مانند بلال بن ابی بُرْدَة بن ابی موسی اشعری حاکم بصره، در زندان وفات یافتند و تعدادی نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. [۶۳]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۳۹۷.
[۶۴]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۵.
[۶۵]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۸.
[۶۶]
ابن خلّکان، ج۲، ص۳۹۳.
[۶۷]
ابن خلّکان، ج۳، ص۱۱.
[۶۸]
ابن خلّکان، ج۳، ص۴۸۸.
[۶۹]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۳.
[۷۰]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۵-۱۰۶.
[۷۱]
عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۳.
فرمانروای عراق در شهر واسط خالدبن عبداللّه قسری را زندانی کرد و پس از اصرار فراوان و کسب اجازه از خلیفه اموی، خالد را به شدت شکنجه داد و مبلغ کلانی از وی گرفت [۷۲]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۳.
(در مورد مبلغ آن رجوع کنید به پانویسهای [۷۳]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۳.
[۷۴]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۵.
) و پسرش یزیدبن خالد را سی تازیانه زد [۷۵]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۸.
و آنگاه هر دو آنها را با اسماعیل بن عبداللّه قسری در زندان حیره هجده ماه زندانی کرد. [۷۶]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۳.
۶.۲ - زندانی و شکنجه کردن شیعیانثقفی نخست کوفه و سپس واسط را محل اقامت خود قرار داد و پس از یک سال اقامت در این شهر به حیره بازگشت و آنجا را قرارگاه خویش کرد تا به کوفه، مرکز مخالفان اموی، نزدیک باشد. [۷۷]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۹.
[۷۸]
عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۲.
وی در مدت اقامتش در واسط، هواداران بنی هاشم و شیعیان را تعقیب و زندانی و شکنجه کرد. [۷۹]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال ص۳۳۷.
همچنین بیشتر نزدیکان خالدبن عبداللّه قسری را، که یمنی یا ایرانی بودند، شکنجه داد و به قتل رساند. [۸۰]
عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۳.
۶.۳ - قیام زید بن علیمهم ترین حادثه سیاسی عصر حکومت ثقفی در عراق، قیام زید بن علی بن حسین بود. [۸۱]
عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۵.
زید بن علی پس از مخالفت علنی با هشام بن عبدالملک و نبردهای شجاعانه با سپاهیان اموی، در صفر سال ۱۲۱ و به روایتی ۱۲۲، هنگام مصاف با سپاه ثقفی به سرداری عباس بن سعید مُزَنیّ به شهادت رسید.۶.۴ - قتل خالد بن عبدالله قسریثقفی که در زمان حکومت هشام نتوانسته بود خالد بن عبداللّه قسری را به قتل رساند، ناگزیر در شوال ۱۲۱ به دستور هشام وی را آزاد کرد [۸۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۸.
اما در زمان خلافت ولید بن یزید، موفق شد خالد بن عبداللّه قسری را از خلیفه به مبلغ پنجاه میلیون درهم بخرد و با خود به عراق ببرد و پس از شکنجه بسیار، در محرّم ۱۲۶ او را در حیره به قتل رساند. [۸۳]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۴۶.
[۸۴]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۳۴.
[۸۵]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۵۴.
[۸۶]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۵۹-۲۶۰.
۶.۵ - تعیین والیان نواحی مختلفثقفی به عنوان حاکم و فرمانروای عراق و مشرق جهان اسلام، [۸۷]
طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۹.
والیان نواحی مختلف عراق عرب و عجم را تعیین می کرد [۸۸]
ر.ک: خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۲۶.
[۸۹]
ر.ک: خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۳۸-۵۳۹.
[۹۰]
ر.ک: یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۲۴.
[۹۱]
ر.ک: طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۷.
[۹۲]
ر.ک: طبری، تاریخ ج۷، ص۱۵۹.
و حتی به دستور او نصر بن سَیّار، حاکم خراسان گردید. [۹۳]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۲۴.
[۹۴]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۸.
۶.۶ - سختگیری ثقفی بر کارگزارانثقفی همانطور که بر عاملان حاکم پیشین عراق سختگیر بود، بر کارگزاران خود نیز بسیار سخت می گرفت. [۹۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۶.
[۹۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۶-۴۱۸.
[۹۷]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۷ـ۱۰۸.
وی دستور داده بود در ضرب سکهها دقت بسیار شود؛ ازاین رو، سکه های عصر وی، به نام یوسفیه، شهرت فراوان داشت و از بهترین نوع سکهها به شمار می رفت. او جاعلان سکه را به شدت تنبیه می کرد. [۹۸]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۷-۴۶۸.
[۹۹]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۷.
[۱۰۰]
ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۴۱۷.
[۱۰۱]
ر.ک: ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۷ـ۱۰۸.
[۱۰۲]
ر.ک: کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۳-۱۳۴.
۷ - خصوصیات منفی ثقفی از دیدگاه مورخانمورخان او را چنین وصف کرده اند: بد سیرت، [۱۰۳]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۸.
با هیبت و جبار و ستمگر، [۱۰۴]
ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، حوادث و وفیات ۱۲۱ـ۱۴۰ه، ص۳۱۵.
دیوانه، [۱۰۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۳۹۷.
پست و حقیر و زبون، [۱۰۶]
احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال ج۱، ص۲۶۳.
کوتاه قد با ریشی بسیار بلند که از نافش هم می گذشت [۱۰۷]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۷.
[۱۰۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۷.
و بسیار احمق [۱۰۹]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۷۵.
تا حدی که حماقت و تکبرش مَثَل گردید. [۱۱۰]
احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال ج۱، ص۲۶۳.
[۱۱۱]
ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، حوادث و وفیات ۱۲۱ـ۱۴۰ه، ص۳۱۶.
[۱۱۲]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۸.
[۱۱۳]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۷۲.
[۱۱۴]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۶-۴۱۸.
او همانند حجاج تا واپسین روز حکومتش سختگیر [۱۱۵]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۷.
و در مجازات کردن بسیار شدید بود و در ضربه زدن به چهره انسانها زیادهروی می کرد. [۱۱۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۷.
۸ - ویژگیهای مثبت ثقفی از دیدگاه مورخانمورخان ویژگیهای مثبتی نیز برای وی بر شمرده اند از جمله اینکه ظاهراً پرهیزگار بود، [۱۱۷]
احمدبن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء ص۳۵۵.
نماز را طولانی می خواند، وفادار و ملازم مسجد و در گفتار نرم خو و در منزل متواضع بود، بسیار دعا می کرد، به اشعار و ادبیات عرب آگاه و در حفظ قرآن و سنت کوشا بود، والا همت [۱۱۸]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۰.
و بخشنده و کریم بود تا حدی که روزانه پانصد خوان غذا به طور یکسان برای مردم می گستراند [۱۱۹]
ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق ج۷۴، ص۲۵۰.
[۱۲۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۶.
و مواظب بود که خاندان یا اطرافیانش متعرض حقوق مردم نشوند. [۱۲۱]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۰.
۹ - ستایش یوسف بن عمر ثقفی توسط شاعرانبا اینکه برخی معتقدند او قوای عقلی درستی نداشته [۱۲۲]
کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۰.
و بعض کارهای وی دور از تصور و عقل بوده، [۱۲۳]
ر.ک: کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، ص۱۳۵.
تعدادی از شعرای عرب همچون کُمَیت بن زید اسدی (متوفی ۱۲۶) [۱۲۴]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۳-۴۴۴.
[۱۲۵]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۹-۴۶۰.
و ابن نَوْفَل [۱۲۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۱.
و سوار بن اشعر [۱۲۷]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۸.
وی را در اشعار خود ستوده اند.۱۰ - ابقای ثقفی بر حکومت عراقولید بن یزید بن عبدالملک که پس از مرگ هشام در ربیع الاخر سال ۱۲۵ به خلافت رسید، ثقفی را به سبب خدماتش به او در زمان هشام، همچنان به عنوان حاکم عراق ابقا کرد. [۱۲۸]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۳۱.
[۱۲۹]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۹.
هر چند ثقفی نظر مساعدی به ولید بن یزید نداشت و او را فاسق می دانست، [۱۳۰]
ر.ک: احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۵۱۶.
[۱۳۱]
ر.ک: طبری، تاریخ ج۷، ص۲۳۲.
همچنان دستورهای وی را اجرا می کرد، که از آن جمله کشتن محمد و ابراهیم، دو فرزند هشام بن اسماعیل مخزومی، در حیره بود. [۱۳۲]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۴۶.
[۱۳۳]
ر.ک: طبری، تاریخ ج۷، ص۲۲۶-۲۲۷.
۱۱ - قصد ولید بن یزید مبنی بر عزل ثقفیولید به دلایلی ــ که شاید نظر منفی ثقفی به خلیفه یکی از مهم ترین آنها بوده است ــ قصد داشت وی را معزول سازد و پسر عموی او، عبدالملک بن محمد بن حجاج بن یوسف ثقفی، را به جای او تعیین کند؛ [۱۳۴]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۹.
[۱۳۵]
ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، حوادث و وفیات ۱۲۱ـ۱۴۰ ه، ص۳۱۶-۳۱۷.
ازاین رو او را به دمشق فرا خواند. ثقفی با اموال عظیمی راهی شام شد. در راه حسان نبطی او را از قصد خلیفه آگاه کرد و ثقفی با پخش کردن اموال زیادی بالغ بر پانصد هزار درهم در میان اطرافیان و درباریان خلافت اموی، توانست مقام خود را حفظ کند. [۱۳۶]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۴.
[۱۳۷]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۰۹-۱۱۰.
۱۲ - عاقبت یوسف بن عمر ثقفیثقفی پس از شش سال حکومت بر عراق (از ۱۲۰تا۱۲۶) به فرمان خلیفه جدید اموی، یزید بن ولید معروف به ناقص (متوفی ۱۲۶) ــ که کمتر از شش ماه خلافت کـرد (۲۸ جمادی الاخر ـ ۵ ذیحجة ۱۲۶) ــ عزل و منصور بن جُمهور کلبی جانشین او شد. ثقفی با شنیدن این خبر متواری گردید و مدتی در منزل عمر بن محمد بن سعید بن عاص پنهانی اقامت کرد. در این مدت همچنان امید داشت به حکومت باز گردد. وقتی کاملاً نا امید شد، ناگزیر به کمک دوستانش و در رأس آنها سلیمان بن سلیم بن کیسان مخفیانه کوفه را ترک کرد و از راه سماوه ـ بَلْقاء (واقع در مشرق اردن فعلی )، به شام و به میان افراد خاندانش رفت. [۱۳۸]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۵۳.
[۱۳۹]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۱۶۲.
[۱۴۰]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۴۶۵.
[۱۴۱]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۵۴۴.
[۱۴۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۱۲، ص۴۱۵.
[۱۴۳]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۷۰ـ۲۷۵.
[۱۴۴]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۱۰ـ۱۱۱.
[۱۴۵]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال ص۳۴۹-۳۵۰.
وقتی یزید بن ولید از مخفیگاه او مطّلع شد، سپاهی مرکّب از پنجاه سوار به سوی وی گسیل داشت. آنان او را که در میان زنان حرمسرا و با لباس زنانه پنهان شده بود، دستگیر کردند و نزد خلیفه بردند. خلیفه، پس از توبیخ او، دستور داد که وی را در بازداشتگاه خضرا زندانی کنند. [۱۴۶]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۷۴-۲۷۵.
ثقفی در مدت خلافت یزید بن ولید و در هفتاد روز از خلافت برادر یزید، ابراهیم بن ولید، در زندان به سر برد تا اینکه چند روز پیش از ورود مروان بن محمد، واپسین خلیفه اموی معروف به مروان حمار ، به دمشق در ۱۲۷، همراه با دو فرزند ولید، در همان زندان به دست یکی از موالی خالد بن عبداللّه قسری به نام ابوالاسد و به دستور یزید بن خالد بن عبداللّه قسری به خونخواهی پدرش کشته شد. [۱۴۷]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۵۶.
[۱۴۸]
احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال ص۳۵۰.
[۱۴۹]
یعقوبی، تاریخ ج۲، ص۳۳۸.
[۱۵۰]
طبری، تاریخ ج۷، ص۲۷۴.
[۱۵۱]
طبری، تاریخ ج۷، ص۳۰۲.
[۱۵۲]
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ج۷، ص۵۴۴.
وی به هنگام مرگ بیش از شصت سال داشت. [۱۵۳]
خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد قسم۲، ص۵۵۶.
پس از گردن زدن ثقفی در زندان، سر وی به دستور خلیفه در دمشق آویخته شد. [۱۵۴]
ابن حبیب، کتاب المحبّر ص۴۹۳.
کودکان به پاهایش طناب انداختند و جسدش را در خیابانهای دمشق گرداندند. [۱۵۵]
ابن خلّکان، ج۷، ص۱۱۱ـ۱۱۲.
سرانجام جسدش را به دستور مروان بن محمد به خاک سپردند. [۱۵۶]
طبری، تاریخ ج۷، ص۳۱۱.
۱۳ - منابع جهت مطالعه• ابن اثیر. • ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت ( بی تا. ). • ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. • ابن خلدون. • ابن خلّکان. • ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۰. • ابن قاسم، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸؛. • ابوالفرج اصفهانی. • احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰. • محمد یحیی حداد، التاریخ العام للیمن، بیروت ۱۴۰۷ الف. • محمد یحیی حداد، تاریخ الیمن السیاسی، بیروت ۱۴۰۷ ب. • خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، روایة بقی بن مخلد، چاپ سهیل زکار، دمشق ۱۹۶۷ـ ۱۹۶۸. • احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ( ۱۳۷۹/۱۹۵۹ )، چاپ افست بغداد ( بی تا. ). • محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۱۲۱ـ۱۴۰ ه، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. • احمدبن عبداللّه رازی، تاریخ مدینة صنعاء، چاپ حسین بن عبداللّه عمری، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹. • طبری، تاریخ (بیروت ). • عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ ۱۲۵ ه، بغداد ۱۹۷۵. • احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛. • یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت ( بی تا. ). • یعقوبی، تاریخ. • عبدالباقی بن عبدالمجید یمانی، بهجة الزّمن فی تاریخ الیمن، چاپ عبداللّه محمد حبشی و محمداحمد سنبانی، صنعاء ۱۴۰۸/۱۹۸۸. ۱۴ - پانویس
۱۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله یوسف بن عمر. عبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۳۲۷۲. |